Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-27@22:47:29 GMT

چالشهای فرزند پروری در ایام کرونا و در خانه ماندن

تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۸۵۵۰۱

چالشهای فرزند پروری در ایام کرونا و در خانه ماندن

خبرگزاری مهر، گروه جامعه:

شیوع ویروس کرونا در جهان و ایران برای کلیه انسان ها تجربه‌ای جدید و غیرقابل پیش‌بینی بود و قطعاً در کلیه اقشار جامعه در سطوح مختلف ایجاد نگرانی اضطراب و استرس نموده است که البته تا حدودی طبیعی می باشد.

در کنار آن تحمل شرایط قرنطینه برای والدین مشکلاتی به همراه داشته است از جمله این چالش ها فرزندپروری است همانطور که ما بزرگترها در این شرایط رفتارهایمان تغییراتی داشته است، قطعاً کودکان نیز از این قضیه مستثنی نیستند، از جمله تغییرات رفتاری آنها می توان به بی قراری، بی حوصلگی، غمگینی، لجبازی و بدقلقی، اضطراب و ترس های کودکان اشاره کرد و همین امر منجر به تغییرات خلق و خو و خواب آنها گردیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


با استفاده از نظریه تئوری انتخاب به چگونگی رفتار می پردازیم

آدمها اساساً چرا رفتار می‌کنند؟

انسان ها اساساً رفتار می کنند تا یک سری از نیازهایشان که درونشان هست را پر کنند همه ما چه بزرگسال و چه کودکان درون مان یک سری ظرف ها یا نیازها داریم که باید همیشه آنها را پر کنیم نیازهای ما شامل

۱_ بقا: مانند سلامتی امنیت خوراک و پوشاک و سرپناه و...

۲_ قدرت: مانند احساس ارزشمندی، توانمندی، دستاورد داشتن، عزت نفس و...

۳_ آزادی: داشتن حق انتخاب و مجبور نبودن

۴_ عشق و تعلق: تعامل و محبت با دیگران

۵_ تفریح: بازی و نشاط و گردش

همه انسان ها برای ارضای نیازهای شان نیاز به ارتباط دارند. بهترین فضا برای ارضاء نیازهای کودکان فضای بازی محور است البته نه بازی های باقاعده بلکه بازی های هدفمند با طرح ریزی پنج نیاز اساسی ذکر شده.

فرزند پروری مانند رانندگی یک مهارت است و نیاز به آموزش دارد و به مرور این مهارت افزایش پیدا می کند که البته لازم است زیر نظر افرادی که کوچینگ فرزندپروری انجام می دهند دوره های تخصصی فرزندپروری را که بهترین نوع آن در بستر بازی می باشد را آموزش دید.

کودکان تا سنین حدود ۵ سالگی تنها منبع ارضا نیازهایشان والدین هستند و به مرور که وارد جامعه می شوند مانند مهد کودک و دوستان و مربیان در پر کردن ظرف نیازهایشان کمک می کنند لذا در بستر این ارتباط اجتماعی با پر شدن ظرف نیازهایشان احساس خوشنودی و شادکامی می کنند. کودکانی که مهد کودک می رفتند الان خانه نشین شده اند و همین امر یکی از علل عدم خوشنودی و بدقلقی آنهاست که ما اصطلاحاً آنرا لجبازی می خوانیم به یاد داشته باشیم کودکان به هیچ وجه با ما لجبازی نمی کنند بلکه سعی دارند ظرف نیاز خود را پر کنند که ما نادانسته آن را لجبازی می پنداریم.

از دیگر عوامل،

عوامل محیطی است مانند پرخاشگری و عصبانیت، استرس و روابط بد بین والدین است که منجر به اضطراب، ترس و بی قراری کودکان می شود.
والدینی که دائم در حضور کودک ترس های خود را از کرونا و بیماری بیان می کنند و مرتب اخبار بد را دنبال می‌کنند و دائم در حضور کودک ترس های خود را از آینده می شمارند چگونه انتظار دارند این مسافری که چشمش به ناخداست راحت و امن در این کشتی متلاطم بنشیند و خم به ابرو نیاورد.

چند راهکار برای کاهش استرس کودکان

۱_ کاهش محرکهای محیطی و محرک های دیداری است. خلوت کردن اتاق کودک مثلاً جمع کردن اسباب بازی های اضافه، کم کردن لباس های درون کمد کودک و حتی دکوری های زیادی در منزل منجر به تشدید محرکهای دیداری کودکان می‌شود. حتماً متوجه شده‌اید وقتی تعداد زیادی اسباب بازی در اتاق کودک هست بعضاً کودک همه را به هم می ریزد ولی فقط با تعداد کمی بازی می کند این آشفتگی، ذهن کودک را خسته و عصبی می کند.

راهکار؛ به صورت دوره‌ای اسباب بازی را در اختیار کودک قرار دهید یعنی تعدادی را جمع کنید و چند هفته بعد مجدداً در اختیار کودک قرار دهید از آنجایی که ذهن کودک هنوز مراحل رشدش را کامل ننموده است بیشتر از ظرفیتش به او با محرک های زیاد فشار نیاورید مثلاً ۱۰ دست لباس جلویش نگذارید تا یکی را انتخاب کند چون توان این کار را ندارد و بر اثر گیجی رفتارهایی را از خود نشان می دهد که ما به آنها صفت لجبازی می دهیم فقط دو نمونه بگذارید و از او بخواهید یکی را انتخاب کند.

۲_ خانواده قابل پیش بینی باشید یعنی با برنامه باشید تنظیم ساعت خواب و بیداری کودک از مهمترین نکات جهت سلامتی جسمی و روانی اوست خانواده قابل پیش بینی و با برنامه یعنی داشتن اصول مثلاً خانواده‌ای یک روز صبحانه می خورند یک روز نمی خورند یک روز تا ساعت ۳ صبح بیدارند یک روز ۱۱ شب یک روز ساعت ۱۲ ناهار میخورم یک روز ۳ بعدازظهر یک روز باید کودک مسواک بزند روزی دیگر اهمیت نمی دهید.

۳_ در این ایام به دلیل تغییر سبک زندگی کودکان، یکی از نیازهای اساسی آنان به نام نیاز به تفریح متاسفانه کاهش یافته است که ضرورت دارد نیاز به تفریح کودکان هم توجه نماییم و این نیاز را به شکل های مختلف در محیط خانه ارضا کنیم مثلاً از طریق انواع بازی ها، ارتباط مجازی بچه ها با دوستان و مربیان مهدکودک شان تماشای فیلم و کارتون به همراه والدین، برقراری تماس‌های تصویری با دوستان و اقوام به خصوص مادربزرگ و پدربزرگ، آشپزی و شیرینی پزی، نگهداری از گل و گیاه و حیوانات.

۴_ همدلی کردن با کودکان و درک احساسات شان، توجه به هیجانات آنها از طریق گفتگوی همدلانه بدون شوخی و مسخره کردن احساس آنها.
بچه ها در بازی رفتارهای جدید را یاد می گیرند.
این ۸ رفتار را نباید با کودکان داشته باشیم تا بتوانیم ارتباط خوبی با آنها برقرار کنیم.

۱- انتقاد کردن
۲- غر زدن
۳- مقایسه کردن
۴- سرزنش کردن
۵- تنبیه کردن
۶- شکوه و شکایت کردن
۷- تهدید کردن
۸- نصیحت کردن

ارتباط با کیفیت ارتباطی است که این ۸ رفتار در آن نباشد.

نوشین یار احمدی کارشناسی ارشد روانشناسی

کد خبر 4942010

منبع: مهر

کلیدواژه: کودکان ویروس کرونا رابطه والدین و فرزندان ویروس کرونا وزارت آموزش و پرورش شورای شهر تهران شهرداری تهران آتش سوزی قوه قضاییه جلال ملکی وضعیت هوای تهران آتش سوزی جنگل ها بازنشستگان مجلس شورای اسلامی احتکار کمیته امداد امام خمینی هوای سالم بازی ها یک روز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۸۵۵۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!

 عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ 

  ما - والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم - با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و هم‌دلی با گروگان‌گیران که برخی از مدارس ابتدایی‌اند.  

   این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را  نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند. 

 قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون  دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود!  چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:

۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!

۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه)  و غیره.

اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند!  از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!  


۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست! 

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد ! 

۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!

  ۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است! 

   پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پدیده Disinfomedia؛ تهدیدی در خلأ آموزش سواد رسانه‌ای آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی؟!

دیگر خبرها

  • تاثیر اسباب بازی در نبوغ و رشد کودکان
  • کلاس آموزش بازیگری کودک بارانا
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ کودک آزاری مدرن: تلقین حس ناکافی بودن!
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
  • برجای ماندن ده‌ها شهید و زخمی در بمباران شدید نوار غزه
  • نکات تربیتی فرزند از زبان استاد قرائتی + فیلم
  • شاد، اما خسته!
  • شاد اما خسته
  • زنان بدون فرزند شاد‌تر هستند یا مادران؟
  • موزه‌ای که به یک فقر تربیتی پاسخ گفت/ اسباب‌بازی، دروازه شور خلاقانه